سلام
ممنون میشم در مورد عواقب روانی تجاوز های جنسی توضیح دهید
سلام
ممنون میشم در مورد عواقب روانی تجاوز های جنسی توضیح دهید
واکنش نسبت به تجاوز
واکنش قربانیان تجاوز یا ضرب و شتم جسمانی به صورت نوعی اختلال استرسی حاد است که در بعضی از موارد منجر به بروز اختلال استرسی پس از سانحه می شود. علاوه بر آن برخی ویژگی های دیگر نیز وجود دارند , بدین ترتیب که قربانی ممکن است:
- احساس تحقیر و شرمندگی کند و خود را سرزنش کند که چرا خود را در معرض چنین خطری قرار داده است
- اعتماد به نفس و عزت نفس خود را از دست داده و احساس کند که در معرض خطر حملات بعدی است
- پس از تجاوز در اعتماد کردن به دیگران مشکل داشته باشد بویژه در ارتباطات جنسی
باید در مورد چنین مشکلاتی صحبت کرد و تا جائی که امکان دارد آنها را حل کرد. مشاوره می تواند به دست یافتن به چنین اهدافی کمک کند و در عین حال می توان از سازمان حمایت از قربانیان نیز کمک گرفت. درمان شناختی نیز موثر واقع می شود اما دسترسی یافتن به آن کمتر امکان پذیر است.
آثار روانی تجاوز ( از ویکی پدیای فارسی)
http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AA%...86%D8%B3%DB%8C
استرس واختلال استرسي پس از سانحه( ptsd )
http://forum.iransalamat.com/showthread.php?t=40795
دکتر فربد فدايي روانپزشک و مديرگروه روانپزشکي دانشگاه علوم بهزيستي و توانبخشي
معمولا در بررسي مسايل مجرمانه به فرد مجرم، به عملي که انجام داده است، مجازات او، ريشهيابي علت رفتارهاي مجرمانه و پيشگيري از آنها پرداخته ميشود ولي متاسفانه آنچه مورد غفلت قرار ميگيرد، عواقب و عوارض زيستي-رواني- اجتماعي است که در اثر اين رفتارها براي قرباني يا بزهديده و اطرافيان و بستگان او به وجود ميآيد، گويي با دستگيري و مجازات مجرم يا حتي اصلاح او، همه چيز به خوبي حلوفصل ميشود...
البته قانونگذار براي جرايمي که منجر به صدمه به عضو شده باشد «ارش» در نظر گرفته است اما معلوليتي که يک عمر بزهديده را گرفتار ميکند، قابل ترميم نيست. علاوه بر اين، آنچه هميشه مورد بيتوجهي قرار ميگيرد، صدمههاي رواني است که در اثر رفتار مجرمانه بر قرباني وارد ميشود.
در مواردي که مجرم بهطور مستقيم با بزهديده روبرو ميشود هميشه درجهاي از اختلال فشار رواني به دنبال سانحه يا اختلال استرس پس از حادثه وجود دارد و اين عارضه رواني مستقيم بزهديدگي است. ديدن صحنهاي که در آن فرد ديگر يا جانوري مورد ضربوجرح و مرگ يا تهديد به مرگ قرار ميگيرد نيز ميتواند در ناظر، همان علايم اختلال استرس پس از حادثه را ايجاد کند و اين نکتهاي است که حتي در بهترين شرايط اجراي عدالت از ديد قاضي پنهان ميماند.
فردي که خود به طور مستقيم مورد تهديد يا اقدام واقعي پرخاشگرانه قرار گيرد يا ناظر اين اقدام در مورد ديگري يا حتي در مورد جانوران باشد، مدام اين رويداد ضربهآور را در ذهن خود مرور ميکند و اين مساله ممکن است به يکي از صورتهاي زير باشد:
يادآوري رويداد بهصورت راجعه و مزاحم و عذابآور شامل ديدن صحنهها در ذهن، انديشهها يا ادراک شبيه توهم از واقعه. در کودکان بازيهاي تکراري ديده ميشود که در آنها موضوع يا جنبههايي از رويداد ضربه زننده وجود دارد.
کابوسهاي راجعه و عذابآور از واقعه هنگام خواب، کودکان ممکن است کابوسهاي وحشتآور بدون محتواي قابل شناسايي ببينند.
عمل يا احساس کردن به نحوي که گويا رويداد ضربهآور در حال تکرار است. اين وضعيت هنگام بيداري روي ميدهد. کودکان خردسال ممکن است به آن رويداد -گويي واقعا باز هم در حال رخ دادن است- واکنش نشان دهند. رنج شديد روانشناختي در صورت مواجهه با کليدهاي دروني يا بيروني که به صورت نمادين نشانههايي از رويداد ضربهآورنده را به ياد فرد ميآورد. قربانيبزه از محرکهايي که همراه با آن رويداد ضربهآور بوده است، پرهيز ميکند و دچار نوعي حالت کرختي در پاسخدهي عام به محرکها ميشود که به وسيله نشانههاي زير مشخص ميشود. کوشش براي اجتناب از انديشهها، عواطف يا گفتوگوهايي که مرتبط با رويداد ضربهزننده باشند. کوشش براي اجتناب از فعاليتها، مکانها يا مردمي که خاطرات رويداد ضربهزننده را برميانگيزند. ناتواني در يادآوري يک جنبه مهم از رويداد ضربهزننده، کاهش چشمگير علاقه يا مشارکت در فعاليتهاي مهم، احساس کنارهگيري يا بيگانگي با ديگران، محدود شدن دامنه عواطف (براي نمونه ناتواني در داشتن احساسات همراه با عشق)، احساس کوتاه شدن آينده و افزون بر اين نشانههاي مداومي، ظاهر ميشود که پيش از رويداد ضربهزننده وجود نداشته است مانند اشکال در به خواب رفتن يا تداوم خواب، تحريکپذيري يا طغيانهاي خشم، اشکال در تمرکز فکر، حالت گوشبهزنگي و واکنش اغراقي از جا پريدن که دوره اين اختلال?ها بيش از يک ماه است و باعث رنج شديد يا اختلال چشمگير در کارکرد اجتماعي، شغلي يا ديگر محدودههاي عمده کارکرد ميشود. نکته آنکه عدم اين نابساماني به دنبال يک سانحه و رويداد مجرمانه به معني مصون بودن فرد به آن نيست بلکه ممکن است از 6 ماه پس از رويداد استرسآور، علايم آشکار شوند.اما اين همه مساله نيست. زندگي قربانيان اينگونه جرايم پس از وقوع حادثه، تغيير کلي ميکند. ديدگاه آنان نسبت به خود منفي ميشود. خود را حقير و بيارزششده و بيآبرو ميپندارند و حتي دست از کوشش و فعاليت براي زندگي برميدارند. احتمال افسردگي در قربانيان اينگونه حوادث تا حد زيادي بالاتر ميرود و موارد اقدام به خودکشي به دهها برابر کل جمعيت ميرسد. احتمال روي آوردن به مصرف الکل و مواد اعتيادآور در اين گروه به عنوان نوعي خوددرماني بالاست که البته کار اشتباهي است زيرا عوارض شديدي ايجاد ميکند. ديدگاه جامعه و اطرافيان هم نسبت به آنان يا ترحم و تحقير يا کنارهگيري است. خيلي از اوقات ديگران افراد بزهديده را هم در آنچه اتفاق افتاده مقصر ميدانند که اين امر بر احساس منفي آنان نسبت به خودشان ميافزايد. در برخي موارد، صدمههاي جسمي ناشي از ضربوجرح و تجاوز جنسي خود عامل نگرانکننده ديگري است که گاهي منجر به عوارضي ميشود که از جمله آنها ميتوان به ابتلا به بيماريهاي آميزشي، ايدز (که در شرايط جاري درمان قطعي هم ندارد) و بارداريهاي ناخواسته اشاره کرد. فردي که مورد تجاوز جنسي قرار گرفته است، امکان دارد از آن پس ديگر نتواند با شريک زندگي خود رابطه زناشويي داشته باشد. احساس شرم، گناه و خشم نيز در اينگونه موارد ظاهر ميشود. همه اين مسايل به بررسيها و درمانهاي عمومي و تخصصي پزشکي نياز دارد. متخصصان جراحي، ارتوپد، عفوني و روانپزشکي در بسياري از موارد بايد به اتفاق در اين موارد اقدام کنند.
ناظران اين قبيل صحنهها هم ممکن است به اختلالات و نشانههايي که ذکر شد گرفتار شوند. در پايان، ذکر اين نکته ضرورت دارد که نمايش خشونت نسبت به جانوران و آزار و صدمه و شکار جانوران بيگناه به عنوان تفريح نيز از رسانههاي گروهي از جمله سينما و تلويزيون در اذهان عموم به ويژه کودکان همين عوارض اختلال استرس پس از حادثه و افسردگي و خشم را پديد ميآورد که بايد از اين کار نيز جلوگيري شود.
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)