مادر پيري دارم حدود 90 ساله که مدت دو سال است به دليل سکته مغزي به مراقبت نياز دارد. هر چه از دستم برآمده انجام دادهام. دو پسر و يک دختر دارم. با اين شرايط سخت زندگي همه با هم زندگي ميکنيم. اگر او را به خانه سالمندان بگذارم، احساس گناه ميکنم اما به دليل بيماري و بهانهگيري، با بچهها ناسازگار شده و دايم ميگويد بايد مرا در اولويت بگذاري. لطفا به من راهي بياموزيد تا خشم و احساساتم را در اختيار بگيرم و مدام نگران نباشم که الان شوهر يا فرزندانم چه خواهند کرد