علاقه مندان به تماشاي تصاوير خشن يکي دوتا نيستند
علاقه مندان به تماشاي تصاوير خشن يکي دوتا نيستند
پـيـكنـيـك در مـراسـم اعـدام
هميشه همان است، همان لذت كنجكاوي و سركشيدن در هر ممنوعه و محدوده غيرقابل ورود. اين داستان لذتبردن كودك از چشم گذاشتن روي سوراخ كليد است...
حالا اين كودك بزرگ شده به هزار و يك دليل ديگر با چشم گذاشتن روي سوراخ كليد آرام نميشود. هرچند هنوز به محض شنيدن هر سروصدايي در راهپله ساختمان محل سكونتش، بلافاصله چشم بر چشمي در گذاشته و گوشش را روي در فشار ميدهد تا مبادا كلمه يا تصويري از دستش در برود.
هيچچيز تغيير نكرده و فقط تكنولوژي به كمك ما كودكان ديروز آمده و حالا بهراحتي با جستوجو در اينترنت يا روشن كردن بلوتوث موبايلهايمان ميتوانيم به درون ممنوعهها برويم؛ لذتي كه از ديدن چند ثانيه تار و گنگ يك بازيگر در ميهماني خانوادگياش به ما منتقل ميشود همان لذت نگاه كردن از سوراخ كليد است.
گرچه از لفظ شرمآور بايد استفاده كرد اما حقيقت است كه ميزان دانلود و انتقال فيلم غيراخلاقي يك بازيگر سينما را اگر ملاك قرار دهيم، بعيد نيست ركورد هريپاتر نيز شكسته شود. اينجا ديگر بحث فرهنگ و جايگاه خانوادگي كنار ميرود. يك فرد تحصيلکرده يا هنرمند به همان اندازه دچار ولع يافتن چنين فيلمهايي است كه يك نوجوان دبيرستاني يا يك فرد بيسواد!
يادم هست زماني كه يكي از همين فيلمهاي پرسروصدا، فضاي اينترنت را پر كرده بود و در بسياري از گوشيهاي موبايل ميتوانستي ردي از جابهجايي اين فيلم پيدا كني، در يكي از جلسههاي ادبي يكي از نويسندگان صاحبنام معاصر وسط شعرخواني ديگران براي به دست آوردن اين فيلم به التماس افتاده بود جوري كه اگر نميدانستي فيلم مورد نياز چيست گمان ميكردي اين عزيز ادبياتي به دنبال يكي از فيلمهاي درخشان تاريخ سينماست.
اما چند سالي است مساله از فيلم فلان ميهماني و چه ميدانم تصوير غيراخلاقي اين و آن به فيلمهاي كشت و كشتار رسيده است. براي كساني كه با هيجان از ديدن فيلم دار زدن يا لت و پار شدن ديگران دچار رعشه ناشي از لذت ميشوند، نميتوان تنها به لفظ شرمآور اكتفا كرد. بلكه بايد به دنبال دلايلي رواني بود. وگرنه كدام آدم عاقلي با ديدن مرگ دردناك ديگري دچار هيجان ميشود؟
تعارف داريم با هم و اين تعارف باعث شده به خودمان اجازه ندهيم با صداي بلند از معايب جامعه?مان بگوييم؛ جامعهاي كه مردمش هنگام نزاع خونين 2 نفر در سعادتآباد به جاي دخالت كردن و جلوگيري از به قتل رسيدن يكي از طرفين، سريع دست به گوشيهايشان ميبرند و فيلم ميگيرند و بعد همين مردم براي ديدن اعدام قاتل ماجرا ساعت ميگذارند تا نيمههاي شب براي گرفتن جاي بهتر چند ساعتي زودتر به محل اجراي حكم برسند، همان مردمي كه بيشترين آمار اتلاف وقت و تاخير در به سر كار رسيدن را در سطح جهاني دارند. آيا اين بيماري رواني نيست كه يك خانواده با سبدي حاوي انواع خوراكيها و زيرانداز به مراسم اجراي حكم اعدام بيايند و از ديدن اين مراسم به عنوان پيكنيك بهره ببرند؟ همان مردمي كه بسياري?شان نميخواهند بپذيرند مشاوره گرفتن و مراجعه به روان?شناس و روان?پزشک ميتواند حالشان را بهتر كند؛ در حالي كه در كشورهاي ديگر مردم براي كوچكترين مسالهاي و حتي گاهي تنها براي تسكينيافتن به سراغ متخصصان در اين زمينه ميروند. اين روزها كه بار ديگر فيلم
كشته?شدن دختري توسط پدرش دست به دست ميچرخد، شاهديم همه قاتل را متهم به بيماري رواني ميكنند و متوجه نيستند هيجان ديدن اين فيلم نيز به خودي خود ميتواند يكي از نشانههاي بيماري باشد. اما آيا اگر به يكي از اين افراد بگوييم هيجان ديدن و تكثير اين فيلم نشانه بيماري است حاضر است بپذيرد؟
با حضور در غسالخانه بهشتزهرا بهراحتي ميتوانيد ببينيد با وجود ممنوعيت فيلمبرداري، اقوام متوفي درحالي كه اشك ميريزند از مراسم شستشوي عزيز ازدسترفتهشان فيلم ميگيرند و برخي كه دل اين كار را ندارند از كساني كه در آن اطرافند به التماس ميخواهند اين مسووليت را به عهده بگيرند و متوجه نيستند اين مراسم، فيلم حنابندان و رقص چاقو نيست كه بعدها براي يادآوري و زنده كردن خاطرات بخواهند براي بچهها و نوادگانشان به يادگار بگذارند.
امروزه فيلمبرداري از مراسم تدفين جزو ملزومات چنين مراسمهايي است به طوري كه گاهي براي بهره بردن از بالاترين كيفيت، برخي خانوادهها دست به دامن گروههاي فيلمبرداري حرفهاي نيز ميشوند.
در اين زمينه نيز باز مساله دردناك آن است كه افرادي با تحصيلات بالاتر و فرهنگ پرورشيافتهتر بيشتر به اين كار دست ميزنند. يادم هست در مراسم تدفين يكي از شاعران معاصر در همين زمينه با دوستان صحبت ميكرديم و من مدعي بودم خود همين افراد فرهنگي هم جزو علاقهمندان فيلم شستشوي شاعر از دست رفتهاند. آن روز دوستان ديگرم مخالف بودند و من براي اثبات اين قضيه از صحنه شستشو فيلم گرفتم و گفتم اين فيلم را در اختيار دارم. از همان لحظه تا امروز بسياري از رفقا و بزرگترهاي ادبي از من دلخورند كه چرا اين فيلم را به آنها ندادم. كساني كه خود جزو منتقدان چنين رفتارهايي بودند همان شب به من زنگ زدند و تقاضا كردند فيلم را به آنها بدهم. گرچه فيلم مراسم شستشوي آن عزيز از دسترفته چند دقيقه بعد از گرفتهشدن براي هميشه از گوشي من پاك شد، اما بعد از چند سال هنوز بسياري از من تقاضاي داشتنش را ميكنند.
وقتي در جامعه ما فيلم حركت غيرقابل?دفاع دو بازيكن فوتبال يكي، دو هفته است كه سرگرمي مردم ما شده و بسياري از كساني را كه هنوز نتوانستهاند به فيلم بدون سانسور اين حركت چند ثانيهاي دست پيدا كنند تا سرحد افسردگي رسانده است، چرا رسانههاي ما در هشدار دادن به خاطر اين بحران رواني دچار تعارف هستند؟ نپرداختن به چرايي اين مساله به خودي?خود ميتواند سببساز اتفاقات ناگوار بعدي باشد. متاسفانه چرخه توليد و استفاده از چنين فيلمهايي ميچرخد و كسي نميتواند تضمين كند كه نفر بعدياي كه فيلم كشتارش در ميان مردم دست به دست ميچرخد يكي از من و توهايي نباشد كه امروز ذوق ديدن اين فيلمها او را به جايي رسانده كه ساعتها براي پيدا كردن و دانلودش وقت بگذارد.
هفته نامه سلامت
عضو تحریریه علمی ایران سلامت
علاقه مندي ها (Bookmarks)